مرسانا طلامرسانا طلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 روز سن داره
پیوند عشقمانپیوند عشقمان، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
قند عسل ماقند عسل ما، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

♥ مرسانای عزیزم ♥

عشقم مرسانا

گلدونه من شیرین تر و بانمک تر

عزیز مامان چند روز دیگه اولین سالگرد تولدته  و من از یک هفته قبل دارم برنامه میچینم که چیکار کنم برای یه جشن باشکوه برای تو. اما متاسفانه بخاطر کار بابا هنوز نرفتین خونه و با اینکه کلی دعوتی داریم هنوز هیچ کاری نکردم و تو این چند روز باقی مانده باید همه کارارو کرد . قربون مرسانایی با تولدش ر
6 ارديبهشت 1394

شروع به راه رفتن

مرسانای من چند روزيه که چند قدم راه میره. امیدوارم همیشه تو زندگیت قدمهاي خوب و محکم برداری.مبارک باشه اولین قدقدمهاي مستقلانت نازگلم، البته  پاهاشو هنوز درست نمیذاره. باز و بدون تعادل. امروز پیش مامانیم بودی و من با عسل رفتم عکساتو از آتلیه گرفتم همشون ماه شدن گلم خوب مثل خودت.  فدای قدم برداشتنش که تا چند قدم میره میفته.عزیزم الان تو کنارم خوابیدی و صدای مکیدن انگشتت میاد باید بهت شیر بدم قربونت برم.   
27 فروردين 1394

سیزده بدر

عزیزم اولین عید نوروزت هم گذشت  این چند روز تو سرما خورده بودی و دیروزم خیلی آخرش اذیتم کردی و خودتم بمیرم که خیلی توی عسلویه  اذیت شدی. اما قراره بالاخره فردا برگردیم امشب بابابا رفتیم دکتر.  عزیزم خداکنه هرچه زودتر خوب شی. 
14 فروردين 1394

نوروز سال 1394

عزیزم عیدت مبارک امیدوارم همیشه سالم و خوش و خرم باشی عید امسال اولین عید نوروز زندگیت بابا رفته چین و پیشمون نیست اما چند روز دیگه برمیگرده. 
2 فروردين 1394

ده ماهه شدم

عزیزم یک ماه دیگر گذشت و خدا را شکر میکنم بخاطر تمام داشتنیهایم.    امروز ده ماهت تموم شد.  پس کی می خوای قدم برداری و راه بری . این مدت خیلی اتفاقا افتاد خیلی جاها رفتیم.  جم، عسلویه خونه عمه ای  که واسه تو اولین مسافرت راه دور بود.     
9 اسفند 1393