مرسانا طلامرسانا طلا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره
پیوند عشقمانپیوند عشقمان، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
قند عسل ماقند عسل ما، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

♥ مرسانای عزیزم ♥

عشقم مرسانا

زندگی ما

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تولدت آفرینش قشنگترین آفریده بود ، فرشته من .

نازنینم

عشقم را نه از روی جملاتم بلکه از چشمانم بخوان.

کلمات عشق باشکوه مرا حقیر و کوچک میکنند.

برای فهمیدن معنی نگاهم دنبال کتابها نرو جوابش را در قلبت خواهی یافت.

 
 
 
 
 
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
 
 

گلدخترم ...💖💗

💗تو را ای گل کماکان دوست دارم💖 💗به قدر ابر و باران دوست دارم💖 💗کجا باشی کجا باشم مهم نیست💖 💗تو را تا زنده هستم دوست دارم💖 ...
17 خرداد 1402

جشنواره گل و گلاب میمند فارس

امروز روز ۱۳ اردیبهشت توی شهر ما جشنواره بود. جشن گل و گلاب و خلاصه هرسال کلی اینجا شلوغ میشه و دیگه یکی دو روزی کل میمندو ترافیک سنگینی می گیره . و تو چون پارسال رفته بودی امسال هم میدونستی که اونجا چجور برنامه ایه و می گفتی: مامان بریم ولی شلوغه نمیخوام شلوغ باشه . منم که چون بابایی سرکار بود حوصله رفتنو نداشتم دست آخرم دخترهمسایه اومد بالا و گفت ما رفتیم جشنواره خیلی هم خوش گذشته حالام تموم شده 😐و بعد کلی گریه ایکه کردی دلم واست سوخت و رفتیم یه دور پیاده روی سه نفره و بعدم خونه ترنمو زودم برگشتیم .البته امسال گلهای میمند تازه داره به اوجش می رسه. بابایی هم که واسه تولدت مثل سالای گذشته یک خرمن گل واست آورد دختر بهاری من .... ...
13 ارديبهشت 1398

زندگی من ۵ ساله شدی

 امروز برایم تکرار آن روز فراموش نشدنی است... روزی که پلک جهان می پرید دلم گواهی می داد اتفاقی خواهد افتاد... و لحظاتی بعد  فرشته ای از آسمان فرود آمد در دامان من دنیا صدای گریه کودکی را شنید که امروز تنها بهانه برای خندیدن من است... امروز روزی است که تو به دنیا آمدی... همان روز زیبایی که خداوند مهربانم با تمام عظمتش به زمین لبخند زد و بهار را به یمن  حضورت به ما بخشید... فدای قندعسلم که تو عالم خودشه گل بار زده و فقط بفکر ماشین بازیشه با اون تراختورش ...
11 ارديبهشت 1398

زندگی من ۵ ساله شدی

چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که سینه خیز میرفتی و دلمان برایت غنج میرفت 💖😘🤗 با با گفتی و با گفتن اولین کلمه دل بابا رو بردی بعد ماما گفتی و من معنای دختر مونس مامان رو درک کردم . ... چهار دست و پا رفتی همه با تعجب میگفتن چه نی نی مون زرنگه چه زود حرکتو شروع کرد کم کم دستتو به پاهام می گرفتی و بلند می شدی  . چند قدم می رفتی و زمین می خوردی و دوباره آغاز می کردی . راه رفتی دویدی و از پله های قلب من بالا و بالاتر رفتی اما من در عمق چشمانت فقط عشق را می خواندم . خیلی نگذشته بود که خدا بهت یه داداش کوچولو داد. یه همبازی مهربون اما گاهی هم شیطون . کل روزو باهمین هم دوست داشتن توشه هم دعوا . و بالاخره خاطرات شاد و غمگین. ...
11 ارديبهشت 1398

2 سال و نیمگی گل دختری

    گل دخترم ۲ سال و نیم از اومدنت گذشت و تو هر لحظه بیشتر و بیشتر مارو عاشق کردی و شدی نفس و بهانه زندگیم. خدارو شکر می کنم بخاطراومدنت ، بودنت، دیدنت و خلاصه هر چیزی که بخاطر شماست .   تو الان دوست و همدم خوبی برای مامانی ، قشنگ بامن صحبت می کنی ، هوش بالایی داری و درکت از مسایل خیلی بالاست .    امیدوارم این ها در. زندگی بنفعت باشه .      
4 دی 1395

جشن تولد 2 سالگی مرسانا جون

مرسانا جان مامان بالاخره دیشب یه جشن تولد خشکل برات گرفتیم . از صبح با وجود شیطنت های شما دوتا گلا تمام کارا رو انجام دادم بابا هم البته کار خرید کمی هم کمک به من رو انجام داد . و بعدشم حمام و یه لباس خشکل تا مهمونا برسن .ت
1 خرداد 1395

سنجش سلامت

نمک من چند روزیه اومدیم میمند جمعه اومدیم بهمراه مامان و بابام و عسلی و البته عصر اومدیم و اونا شب برگشتن فدای قدو بالات شیطون بلای من اینجام مثل شیراز همش میری سر شیر آب و من روزی چندین بار باید لباساتو عوض کنم واقعا شمادوتا تمام زندگیم شدین و همه وقتم شده شماها گل من امروز برای مراقبت دو سالگی رفتیم مرکز بهداشت خدارو شکر همه چیز خوب بود قدت 87 سانت و وزنت 12 و نیم بود ...
19 ارديبهشت 1395