زبون بازکردن قند عسل
عزیز مامان از صبح بابا بابا میگه
انقدر خوشمزه میگه که دلم میخواد بخورمش.
این چند روز واقعا خسته بودم و مرسانام بخاطر سرماخوردگی خیلی بی قراری می کرد اما امروز بیشتر خوابید تا منم بتونم کمی استراحت کنم.
امشب بابا زودتر اومد خونه و باهات بازی کرد تا خوابت برد.
همه همه دوست دارن و از دیدنت ذوق می کنن.
چند روز دکتر آقای دکتر بعد از معاینه بغلت کرد و کلی بوست کرد و هر کی میدیدت ذوق می کرد. بعدشم گذاشتمت خونه عمو و رفتم چند تا لباس خوشکل برات خریدم گلم..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی