زندگی من ۵ ساله شدی
چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که سینه خیز میرفتی و دلمان برایت غنج میرفت 💖😘🤗
با با گفتی و با گفتن اولین کلمه دل بابا رو بردی بعد ماما گفتی و من معنای دختر مونس مامان رو درک کردم . ... چهار دست و پا رفتی همه با تعجب میگفتن چه نی نی مون زرنگه چه زود حرکتو شروع کرد کم کم دستتو به پاهام می گرفتی و بلند می شدی . چند قدم می رفتی و زمین می خوردی و دوباره آغاز می کردی . راه رفتی دویدی و از پله های قلب من بالا و بالاتر رفتی اما من در عمق چشمانت فقط عشق را می خواندم . خیلی نگذشته بود که خدا بهت یه داداش کوچولو داد. یه همبازی مهربون اما گاهی هم شیطون . کل روزو باهمین هم دوست داشتن توشه هم دعوا .
و بالاخره خاطرات شاد و غمگین.
گاهی حوصله سر میره 😔گاهی هیجان انگیزه🤣 😆.
حالا تو ., همان نی نی ریزه میزه من که غنچه مامان صدات می کردم شدی یه دختر خانوم ۵ ساله که البته من و بابا و خیلیا توقعات هم ازت داریم🙂 😁